محل تبلیغات شما
دلم عجیب گرفته بود ؛ دلم هوای خانه پدری را داشت. باید در خانه می‌ ماندم ، اما طاقت نیاوردم.
خودم را به حرم رساندم ؛ اذن دخول خواندم و گفتم : السلام علیک ای مهربان تر از پدرم!

  وقتی وارد شدم ، دلم بیشتر گرفت. حرم مثل همیشه نبود ؛ خلوت و بی شور و حال بود.
خدای من! خانه پدری انقدر سوت و کور؟!
تنها پناهِ روزهای بی سَر و سامانی ام ،
تنها شفاخانه ی دردها و زخم های پنهان و ناگفته ام ، که دلم را آرام و خالی از غصه و غم می‌ کرد ؛ خالی از زائر و عاشق بود.

  درها و بخش های زیادی را بسته بودند و از همه می‌ خواستند با رعایتِ کامل موارد بهداشتی رفت و آمد کنند.
من دلیل این خلوتی را خوب می‌ دانم.
بگذار دیگران بگویند #کرونا ، اما من می‌ دانم کرونا بلایی ست که دلیلش خود ماییم.

  آنقدر امام غایبِ حاضرمان را که به دعا و یُمنِ وجود مبارکش روزی می‌ خوریم و حتی زنده ایم ، فراموش کردیم ، تا حضورمان در خانه پدری ، حرم آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام هم محدود شد.

  امام غریبم! فرموده بودید اگر شیعیان ما به قدر آب خوردنی ما را می‌ خواستند ، می‌ آمدیم.
درمانِ همه دردها ، پدر جان! از دل و جان می‌ خوانیمت
می‌ خوانیمت به اضطرار ،
می‌ خوانیمت به یتیمی.
شما را به جان عمه تان زینب کبری زودتر بیا!

 اللهم عجل لولیک الفرج

#دلنوشته_مهدوی

✅ کانال مهدویت مهدیاران
http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c

خطرناک تر از بمب اتم

امروز نوبت حضور ماست...

اجتماع بزرگ‌ مردمی #عید بیعت در سالروز آغاز امامت امام عصر (عج)

، ,می‌ ,  ,خانه ,دلم ,؛ ,خانه پدری ,، اما ,سَر و ,می‌ خواستند ,خوانیمت به ,تنها پناهِ روزهای

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

turtanori Theresa's page ciaproxinan mekafdilua دانلود فیلم جدید با لینک مستقیم David's site Sunset danbitedu ساعت مچی زنانه مارک و برند مجلسی، اسپرت و فانتزی handroom