خواست دوباره حسی که در دلش داشت را بازگو کند ، که حضرت فرمود : مسلم! برو ، نزدیکتر از تو اگر داشتم او را میفرستادم »
مسلم رفت اما نفهمید چه شد که رفت. چه حال شیرینی داشت! این جمله را شنید ، رفت و نفهمید خیانت یعنی چه؟! نفهمید بیوفایی یعنی چه؟! گرسنگی و آوارگیِ شب معنا نداشت ، وقتی مسلم نزدیکترین به امامش بود.
در روزهای آخر که بزرگترین بی مِهریها را از مردم کوفه دید ، بیشترین لذت را بُرد. مسلم نزدیکترین به امامش بود ، و او هر لحظه با این جمله زندگی میکرد.
اما وقتی خیانت مردم کوفه را دید ، خواست به جای تمام مردم دنیا فریاد زند : اشتباه میکنید » خواست فریاد زند : عدالت یعنی حسین ، آرامش یعنی حسین »
مسلم وقتی جانِ امامش را در خطر دید ، خواست فریاد زند : خدایا شرمندهام. شرمندهام که نتوانستم از جان امامم محافظت کنم. »
خواست فریاد زند : امام زمان نیا ، این مردم هنوز وفاداری نمیشناسند. »
#دلنوشته_مهدوی
✅ کانال مهدویت مهدیاران
eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c
اجتماع بزرگ مردمی #عید بیعت در سالروز آغاز امامت امام عصر (عج)
، ,مسلم , ,مردم ,یعنی ,» ,فریاد زند ,زند ,دید ، ,مردم کوفه ,به امامش
درباره این سایت