محل تبلیغات شما
چشمه‌ام ، چشمه‌ی جوشانی که از ظهر عاشورا بر بالای تلّ زینبیه شروع به جوشش کرد ، همان‌جا که بانوی بزرگترین امتحانات تاریخ ، خطاب به رسول خدا فریاد زد : این شاه بی‌سر ، حسین توست! »

 اولین بار بر زبان ایشان متولد شدم. آخر من روضه‌ام! روضه‌ایی که قرار شد پرچمِ همیشه افراشته‌ی خون حسین باشد. با کاروان اسرا همراه شدم و چون به دروازه‌ی کوفه رسیدم خطبه شدم از زبان علی بر گلوی دختر علی و پتکی بر سر بی‌وفایی کوفیان.

 به شام که رسیدم ، بازار شام را می‌گویم ، همان‌جا که هرگاه از علی بن الحسین پرسیدند داغ کربلا بر شما سنگین‌تر بود یا شام ، می‌فرمودند : شام ، شام ، شام » و شانه‌های مبارکشان از شدت حزن می‌لرزید. می‌توانی عمق حادثه را بفهمی؟ حرم پاک اهل بیت پیامبر در بازار ، مقابل چشم نانجیبان ، آن هم در غل و زنجیر.

 اما وای و صد وای از مدینه. این‌بار بر زبان مولایم مهدی فاطمه در زیارت ناحیه مقدسه چنان جاری شدم که چون نفخ صور ، هر صبح و شام با من بر مصائب جد شهیدشان خون گریه می‌کنند. مولای من! حسینِ زمانم! به حرمت خون آن شاه که سرش بر نِی رفت اما زیر بار ذلت نرفت ، دنیا و آخرت‌مان را از ذلت بی‌شما بودن نجات دهید.

 #دلنوشته_مهدوی ؛ ورود کاروان اسرا به شام

☑️ کانال مهدویت مهدیاران
eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c

خطرناک تر از بمب اتم

امروز نوبت حضور ماست...

اجتماع بزرگ‌ مردمی #عید بیعت در سالروز آغاز امامت امام عصر (عج)

، ,شام ,شدم ,علی ,زبان ,خون ,، شام ,شام ، ,همان‌جا که ,بر زبان ,چشمه‌ام ،

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

. گردشگری تایلند | تور تایلند نوروز 97: پوکت، پاتایا و بانکوک تیرباران زندگی جم نیوز Ashley's memory گروه فناوری سایا شرکت ابداع سازه هنر آشپزی و بافتنی osobenchhat shabgardi